آه

اللهم عجل لولیک الفرج

آه

اللهم عجل لولیک الفرج

آه

موضوع این وبلاگ ان شاءالله سلوک عملی خواهد بود .

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

۱۶ مطلب با موضوع «فرمایش اساتید وعلما» ثبت شده است

  بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحَمدُلله ربِّ العالَمین و صَلّی اللهُ علی مُحمّدٍ و آله الطّاهِرین


توسط: استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی خراسانی‌سلمه الله

***

شرح درس

موضوع این درس ضرورت داشتن استاد در این راه سیر و سلوک است. شما الحمدلله استاد خود را انتخاب کردید و در جلسات شرکت دارید. از گذشته هم کم و بیش می‌دانستید که داشتن استاد در این راه چقدر اهمیت دارد؛ اما این مطلب نیاز دارد که بیشتر شکافته و بازگو شود. برخی از موضوعات تکرارش لازم است. ما می‌بینیم که در «سوره الرّحمن» برخی آیات تکرار می‌شود و یا در سایر سوره‌های قرآن نیز برخی آیات تکرار شده اند. این برای این است که شما اگر به مطلبی در یک سوره توجه کردید، در سوره دیگر به همان مطلب مجددا توجه کنید، تا تکرار آن باعث تراکم موضوع در ذهن شود و کمتر نسبت به آن غفلت و نسیان و فراموشی پیدا کنید.

مدیر سایت
۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۷ ۴ نظر



1.تراوشات نفسانی
لذا بهترین انسان‌ها کسانی هستند که در مرحله اوّل، شهوات را درون خودشان از بین ببرند، اولیا خدا از جمله آن مرد الهی و عظیم‌الشّأن، صاحب جامع السّعادات، ملأ محمّدمهدی نراقی یک تعبیری را در رابطه با شهوت بیان می‌کنند، ایشان می‌فرمایند: شهوت یعنی آنچه خواسته نفسانی و غیر از خواسته پروردگار عالم است؛ یعنی هرچه که تراواشات نفسانی است، شهوت می‌شود و هرچه من الله تبارک و تعالی است، بندگی. لذا انسان باید با هرچه که می‌خواهد از نفس بیرون بیاید، مقابله کند.

مدیر سایت
۲۳ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۱۰ ۵ نظر

لینک دانلود بصورت ورد

لینک دانلود بصورت پی دی اف

منبع : گردآوری از جلسات سایت  استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی سلمه الله

مدیر سایت
۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحَمدُلله ربِّ العالَمین و صَلّی اللهُ علی مُحمّد و آله الطّاهِرین

 

شرح درس

همانطور که می‌دانید عمّار از شخصیت‌های بزرگی بوده است. این دعا را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از عمار بن یاسر (رضوان الله تعالی علیه) نقل می کند؛ این دعا را ما به دلیل نکات معرفتی و توحیدی که در آن است در کتاب آورده ایم.

فی شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید: دعاء عمار بن یاسر(رضوان الله علیه):

«اللّهُمَّ إنّکَ تَعلمُ أنّی لَو أعلَم أنَّ رِضاک فی أن أقذفَ نفسی فی هذا البحر لَفَعَلتُ، اللّهُمّ إنّکَ تَعلَم أنّی لَو أعلمُ أنّ رضاکَ فی أن أضْعَ سِیفی فی بَطنی ثُمّ أنْحَنی عَلیه حَتّی یَخرُجَ مِن ظَهری لَفَعَلتُ»؛

مدیر سایت
۱۹ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۱۱ ۰ نظر

خواستم از امام زمان بگویم، گفتم بهتر است از کسی نقل قول کنم که در حضور بوده است. این مطالب را از محضر آیت الله بهجت (قدس سره) برایتان نقل می کنم.امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است.

 

 

در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد.

 

مدیر سایت
۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۴ ۱ نظر
مدیر سایت
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۴۱ ۱ نظر
مدیر سایت
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۶ ۱ نظر
مدیر سایت
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۳ ۰ نظر
1-  اگر برای دلت درب نساختی، یک درب برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند.


2-  هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید. نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد.
از آن طرف، هیچ عبادتی را هم کوچک نشمارید، شاید که رضایت خدا در همین عبادت باشد.





مدیر سایت
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۲ ۱ نظر
پدر حاج شیخ عباس قمی (مفاتیح الجنان)، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته.
شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که
"بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟
بیا و بنشین و بفهم!"
حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:
"پدر جان! دعا کن بفهمم"
نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت:
"پدر جان! دعا کن بفهمم"



مدیر سایت
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر
هنوز لذتی از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نکردیم،
چه کنیم در نماز حضور قلب داشته باشیم؟
آیت الله بهجت در حالی که سرش را تکان می داد فرمود: آقا، این دردی است که همه گرفتاریم.
عرض شد: آقا به هر حال مراتبی دارد، بعضی همچون شما مراتب عالی دارید و ماها هیچی؟
ماها چه باید بکنیم؟
باز فرمود: شاید من مرتبه شما را تمنّا کنم.
بعد از اصرار ما فرمودند:
این احساس لذّت یک سری مقدمات خارج از نماز است.
یک سری مقدمات در خود نماز و آن این است که:
انسان گناه نکند، قلب را سیاه و دل را تیره نکند، معصیّت روح را مکدّر و نورانیت دل را می برد.
باید روغن چراغ را زیاد کنیم (معرفت پیدا کنیم) ایمان قلبی و باطنی را تقویت کنیم.
وقتی وارد نماز می شوید، هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه کنیم .
تا ارتباط حفظ شود.
باید در طول 24 ساعت حواس خود را کنترل کنیم. در طول روز گوش، چشم و ... را کنترل کنیم.
از اوّل نماز، توسل حقیقی به امام زمان (عج) پیدا کنی.




مدیر سایت
۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۷ ۱ نظر
این پرسشها در چهار بخش عمومی -اخلاقی-تفسیری ,روایی و اعتقادی وکلامی طراحی شده است امید است که مورد توجه رهپویان قرار بگیرد.

مدیر سایت
۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۲۰ ۰ نظر

مقدمه مصباح الانس:

سبحانک  و بحمدک اگر اول مفتاح را باز کنید نوشته شده : اللهم : با الف شروع کرد ولی مصباح با سین شروع کرد و اینها یک دأبی هم دارند که مثل قرآن با الف شروع شده الحمد لله رب العالمین که در خود این هم لطیفه است نه اینطور که همینطور قلم گذاشته اند و نوشته اند،نه،قلم گذاشتنشان روی حساب و کتاب است حتی در بدایه و نهایه که علامه طباطبایی نوشته دقت فرمایید با الف شروع شده بعد این بنده خدا با سین شروع کرده.

مدیر سایت
۱۱ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۵۷ ۲ نظر

غافل باشد انیست که مراتب را کمل ظهور پیدا می کند همین است بعد می گوید که این را خیلی می شنویم:

آقا شما چرا عزلت گرفتید . شما چرا صحبت نمی کنید ؟ ائمه اینطور بودند؟ما به راه ائمه هستیم. مرد حسابی تو که می گویی ما براه ائمه هستیم ذره ای از معارف ائمه را نفهمیده ای که می گویی ما به راه ائمه هستیم .ائمه و پیامبران  واولیاء واوصیاء و کملین در مقام لا یشغلها شآن عن شآن هستند اینها سفر اول ، دوم ، سوم ، چهارم را طی کرده اند .

مدیر سایت
۱۱ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر

انسان زنده کسی است که زنده را و زندگی را یعنی روح را و جمال جان را می‌بیند و می‌شنود و می‌بوید و لمس می‌کند. یعنی حضور پروردگار را در ھر جان و جاندار و حتّی بیجان. مخصوصاً آدمھا که حامل روح خداوند ھستند. و لذا انسان زنده انسانی خدابین است و خدا فھم و حق بین است و حق پرست وزیبائی بین و جمال یاب است که در وجود انسانھا حضور ذات و قداست روح و طھارت جان را می‌یابد و می‌بوید. و نیز به ھمان میزان آفت و چرک و فساد و زشتی ھائی که جمال جان را کثیف کرده است و با این حال او جمال قدسی حق را زیر این چرک ھم می‌بیند و آنرا مدنظر و مخاطب قرار می دھد. و لذا انسانھا را خدائی می‌کند و به خود می‌آورد و به حرکتی الھی و قدسی وا می‌دارد و دل زده و قلبی و انقلابی می‌سازد. ولی انسان مرده را اگر با عرش پروردگار و ملکوت و ملائک روبرو کنی می‌گوید: اوھام و طلسم و خیالی بیش نیست! و لذا انسان مرده جز مرداب نمی‌یابد و از خویشتن نفرت دارد و فراری است و لحظه ای توان با خود بودن و با خود ماندن و تنھائی را ندارد.
ھمانطور که آدمی قادر نیست لحظه ای با جسد گندیده ای تنھا بماند. آدم مرده مستمراً خودش را بزک می‌کند و گریم می‌نماید و عطر و گلاب می‌پاشد و در ازدحام گم و گور می‌شود تاجسد گندیده خود را نبیند و بتواند گندیدگی و تعفن و فساد خود را به دیگران نسبت دھد. و برای این مقصود مجبور است که مستمراً دعوی عشق نماید تا دیگران به وی امکان پنھان شدن در پشت سرشان را بدھند و برای لحظاتی از وی تمجید کنند و به وی جایزه بدھند و تبریک بگویند.
سخن بر سر تفاوت انسان مؤمن و کافر بود؛ انسان زنده دل و مرده دل.


 

مدیر سایت
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲ ۱ نظر
بین طالب و مطلوب و طلب اوایل فاصله است اما با بالا رفتن از مخروط در انتهای مخروط هرسه یکی مشوند.
دست راستت را بگذار در قاعده مخروط سمت راست, این طالب است .
دست چپت را بگذار در قاعده مخروط سمت چپ این مطلوب است وفاصله بین ایندو طلب است. حالا بصورت مخروطی بالا برو.
در نوک مخروط هر دو دست بهم رسیده‌اند و دیگر نه چپی است نه راستی هست و نه فاصله ای هر سه یکی هستند .
در نهایت طالب و مطلوب و طلب یکی می‌شوند اما اگر"طلب حقیقی باشد.

مدیر سایت
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۳ ۱ نظر